حضور
انگار تمامي طوفان ها
از گلوي تو مي آيند
و سرخي تمام گلها از قلب توست
دست بزرگ نجات !
دست بزرگ نجابت !
من در كنار تو مرگ را
چنان حقير مي بينم
كه نفرت شيطان را
بر تيغ برهنه ي خنجرم
به حسرتي تلخ تبديل مي كنم .
حضور
انگار تمامي طوفان ها
از گلوي تو مي آيند
و سرخي تمام گلها از قلب توست
دست بزرگ نجات !
دست بزرگ نجابت !
من در كنار تو مرگ را
چنان حقير مي بينم
كه نفرت شيطان را
بر تيغ برهنه ي خنجرم
به حسرتي تلخ تبديل مي كنم .